ائلوین کوچولو عشق مامان و بابا

شش ماه و بیست وهفت روزگی جوجوی مامان

1394/12/16 10:42
نویسنده : مامانی
27 بازدید
اشتراک گذاری

دوردانه مامان هر روز که بزرگ تر میشی دوس داشتنی تر و بانمک تر میشی شبا دیگه راحت میخوابی و مامان و بابا رو اذیت نمیکنی دلیل بیخوابی شبای قبلت هم گشنه موندن بود عزیزم کاش زودتر متوجه میشدم شبا موقع خواب بهت شیر خشک میدم تا ساعت سه نصف شب راحت میخوابی و اصلا بیدار نمیشی خودتو تو دل همه جا کردی با خنده های شیرینی که میکنی همه دوستت دارن مخصوصا مامان جون گوهر که علاقه خاصی نسبت بهت داره باباجون حبیب هم که هر روز میاد دیدنت بهش بدجور وابسته شدیم تا میبینیش براش بال بال میزنی که بغلت کنه وقتی هم که بغلت میکنه شیطونیت باز گل میکنه و عینکش رو در میاری نیشخندتو بغل خاله میترا که کلا ارامش داری و هر وقت میری بغلش بهش لم میدی تکونم نمیخوری راحت استراحت میکنی با بابایی هم که نگو که حسابی باهم رفیق شدین و باهم بازی میکنین 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)