ائلوین کوچولو عشق مامان و بابا

ائل گلی

1395/1/9 0:42
نویسنده : مامانی
67 بازدید
اشتراک گذاری

هستی مامان چند روز پیش قرار بود بریم ارومیه خونه خاله صدیقه عید دیدنی ولی قسمت نشد مدارک ماشین باباجون مونده بود شهرستان تو راه باباجون ترسید پلیس راه گیر بده برگشتیم تبریز و برا اینکه ما ناراحت نشیم گفت ببرمتون خونه خاله میترا ما هم که از خدامون بود رفتیم خونه خاله جونت و اونجا خاله جونت گفت من ائلوین رو نگه میدارم شما برین شاه گلی یکم بگردین اخه خونه خاله جونت تو دوقدمی ائل گلی هست با اینکه ته دلم راضی نبود که تنهات بزارم ولی هوا سرد بود نمیشد تو رو ببریم نفس مامان جات خیلی خیلی خالی خیلی بهمون خوش گذشت انشالله زودی بزرگ بشی با خیال راحت بتونم تو رو هم با خودم هر جا ببرم خیلی دوستت داریم معجزه زندگیمونقلب

پسندها (1)

نظرات (0)