ائلوین کوچولو عشق مامان و بابا

نفس مامان و بابایی

1395/3/9 9:17
نویسنده : مامانی
327 بازدید
اشتراک گذاری

ائلوینم اومدم از شیطونیات برات بنویسم دو روز پیش تو خونه داشتیم کارتون نگاه میکردیم دوتایی بعد اینکه من مطمعن شدم تو حواست حسابی به کارتون هست زودی جیم شدم از کنارت و رفتم حموم رو تمیز کنم بعد که برگشتم دیدم گل پسرم نیست وای خیلی ترسیدم همه جا رو نگاه کردم دیدم نیستی داشتم سکته میکردم اخه کجا رفته این نفس ما که یهویی دیدم یه صدایی از پشت میزتلوزیون میاد نگاه کردم دیدم بله اقا پسرمون پشت میز تلوزیون مشغول مهندسی هست مشغول تلفن

تو این عکس پایینم فکر میکردم تو اتاقت خوابیدی که اومدم دیدم اروم مشغول بازی هستی

اینا عکس های یه روز خوب که رفته بودیم با بابایی گردش که حسابی بهمون خوش گذشت،عاشق اینجور خندیدنتم نازم

بفرمایین بلال،برا اولین بار خوردن بلال رو تجربه کردینیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)